جامعه نو

من این حس قشنگ را دوست دارم که برخی برای “غربت” امام باقر(ع) اشک می ریزند و از اینکه در ... ادامه مطلب

کار دیگران است یا غفلت خودمان نمی دانم. اما صدای ما بلند است به سیاهه کردن نداشته هامان. به جار ... ادامه مطلب

زندگی را بی حساب و کتاب ندیدیم. آنچه دیدیم و باور کردیم این بود که زندگی، لحظه به لحظه اش ... ادامه مطلب

نگاه ما به اسارت مثل شهادت بود در همان فلسفه حسینی إنما الحیاه·· عقیده و جهاد. ما هم شهادت را ... ادامه مطلب

همه باورمان از زندگی را در چند کلمه می توان نوشت و خواند؛ «ان الحیوه عقیده و جهاد» و همین ... ادامه مطلب

بزرگ که باشی، همه دنیا هم که جمع بشوند نمی توانند کوچکت کنند. درست مثل تعز من تشاء است این بزرگی. ... ادامه مطلب

اسم خانواده شهید که به میان می آید، بسیاری چشم شان روشن می شود و به یاد می آورند این ... ادامه مطلب

ما همه چیز می خواهیم از خدا و این اصلا چیز ناپسندی نیست که پسندیده هم هست. اصلا آدم باید ... ادامه مطلب

برادر بودیم از زمان‌های دور بر یک پهنه جغرافیایی، برادر و هم‌دین، برادر و هم‌زبان. قند پارسی که به بنگاله ... ادامه مطلب

بیشترمان قدردانیم. یعنی اگر کسی برای ما کاری انجام دهد تا همیشه قدردان او هستیم. این هم خصلتی دینی است ... ادامه مطلب