«بازنشسته »ها «بازشاغل»مي شوند!
انسان بايد وقتش را سه قسمت كند ؛ يك قسمت كار يك قسمت عبادت و يك قسمت ، استراحت . اين آموزه اسلام است و متناسب باتوان بشري نيز هم و شايد برهمين اساس باشد كه هرنوبت كاري را حدود هشت ساعت در نظر مي گيرند و به قاعده بايد با دستمزد و حقوق همين هشت ساعت بتواند همه زندگي خود را تمشيت كند و در حد متوسط از امكانات مورد نياز بهره مند شود اما به تيتر «افزايش تقاضاي باز نشسته ها براي كار» به نقل از مدير كل كار و امور اجتماعي خراسان شمالي كه در روزنامه روز شنبه در همين صفحه درج شد دقت كنيد. آيا در نخواهيد يافت كه چرخه زندگي ميزان نمي چرخد؟
آيا كسي و كساني اين مسئله را آن قدر مهم خواهند يافت كه به دنبال چرايي ماجرا باشند؟
آيا كساني به خود زحمت خواهند داد به زندگي افراد شاغل نگاهي از سر تدبير بيندازند؟ و آيا ...
اين منطقي است كه مردم چه در خراسان شمالي يا هرجاي ديگر، با يك نوبت كاري تامين باشند اما آيا واقعيت هم همين است ؟ نگاهي به دور و برخود بيندازيم . چه مي بينيم ؟
كارگر و كارمند دو شيفته كار مي كنند ، تازه بعد از آن هم بسيارشان يا با ماشين كرايه كشي مي كنند و يا در جايي ديگر به كار مشغولند تازه در آخر هم «هشت»شان گرو«نه»شان است و از پس هزينه ها بر نمي آيند.
نگوييد فزون خواهي و هزينه تجمل و... كه اگر تامل بفرماييد در خواهيد يافت اجاره يك خانه معمولي از حقوق يك نوبت كارگر و كارمند خيلي بيشتر است . تازه سيب زميني و پياز وتخم مرغ هم كه مثل طلا قيمتش به ساعت عوض مي شود!
آن وقت ديگر مردم سيب زميني هم نمي توانند بخورند و «املت» هم كه غذاي اعياني به حساب مي آيد!
حالا به اجاره خانه و هزينه خورد وخوراك ، هزينه تحصيل بچه ها، هزينه درمان و ... را هم اضافه كنيد آن وقت حق خواهيد داد كه نه تنها افراد شاغل بايد چند نوبته كار كنند و «باز نشسته» ها «باز شاغل» شوند كه پدر بزرگ ها هم بايد سر از گور در آورند و به ياري زندگان بشتابند و ... اين يك سويه ماجراست و سويه ديگر هم مي تواند هشدار برانگيز باشد. چه هر ا نسان يك ظرفيت محدود دارد و واقعا بيش از يك نوبت كاري نمي تواند كار قابل قبولي عرضه كند و درصد خطا در كاربالا مي رود و نتيجه اين مي شود كه همه از كار هم ناراضي هستيم . بيمار از پرستار ، پرستار از بيمارستان ، مسافر از راننده ، راننده از سازمان ، مصرف كننده از توليد كننده . كارفرما از كارگر ، كارگر از كارفرما و... همه از هم ناراضي هستند و اين نارضايتي رفتارهاي نازيبا را پيامد دارد و اين رفتارها چونان نقطه سياهي در رفتار اجتماعي و اخلاقي ما باقي مي ماند ... بگذريم اگر بخواهيم در اين مورد بنويسيم يك رمان بلند مي شود كه در اين مقال نمي گنجد . بله، بازنشسته نبايد فرصت هاي شغلي را اشغال كند. منتها بايد براي زندگي هم فارغ از دغدغه باشد. نبايد از خجالت نداري ، در را به روي نوه شيرين زبانش ببندد. نبايد جلوي خانواده و در و همسايه شرمنده شود . بازنشسته بايد صاحب حرمت باشد و شاغل هم بايد بتواند با يك نوبت كاري زندگي خود را در حد معمول و مطابق شان خود اداره كند اما ... آيا مي شود؟ آيا مي توان حتي آرزو كرد بشود؟
آيا ...
(ص-۶)