جنایتکاری به نام قاچاقچی
سیاه و سفید(۴٠)
دوم: در شهر و روستا، در کوچه و خیابان هم پلیس به کار مبارزه با مواد مخدر است و برخلاف دفاع مقدس که جبهه درگیری با دشمن در خطوط معدود و محدود و آشکار بود، این بار جبهه مبارزه با سلامت کشان مرگ آفرین به پهنه همه کشور است و باز خط مقدم این جبهه را سبزپوشان تشکیل می دهند که مبارزه را برای افزایش امنیت و جلوگیری از ورود مواد مخدر تعمیق می بخشند.
سوم: دفاع مقدس در مرزی به طول یک هزار و چند صد کیلومتر بود، اما جبهه مبارزه با مواد مخدر به طول همه مرزها و به عمق همه کشور گسترده است و این گستردگی اقتضا می کند، یک لشکر ۷۰ میلیونی هم در مبارزه ایفای نقش کنند ، به دیگر عبارت ما زمانی می توانیم به موفقیت قاطع در این جبهه امید ببندیم که همه آحاد ملت را برای مبارزه بی امان با ناامنی آفرینان بسیج کنیم والا به هر تعداد که از این لشکر کاسته شود از ضریب موفقیت مبارزه هم کاسته می شود.
چهارم: وقتی جبهه متفاوت شد، شکل مبارزه هم متفاوت می شود وقتی جبهه چندگونه شد، مبارزه هم چندوجهی می شود. پس در مبارزه با مواد مخدر که «مبارزه سخت» آن با نیروی انتظامی است، نهادهای فرهنگی باید متولی«مبارزه نرم»شوند و دیگر آحاد اجتماعی هم حداقل به عنوان سربازان جبهه نرم ایفای نقش کنند تا مبارزه به سرانجامی موفقیت آمیز برسد.
پنجم: هر قاچاقچی، یک جنایتکار است با تفنگی پر. فرقی هم نمی کند خویشاوند من است یا برادر تو. قاچاقچی با تفنگ پر، با چشم بسته به هر سو شلیک می کند اگر هوشیار نباشیم، هیچ معلوم نیست ما خود یا عزیزان مان در معرض این تهاجم قرار نگیریم و قربانی نشویم. پس برای حفظ سلامت خود هم که شده در برابر این دشمنان بی تابلو اما پرخطرتر از بعثی های سفاک هوشیار باشیم و بدانیم، سهل انگاری در این نبرد، شکست خفت بار در پی دارد... در این باره بازهم خواهیم نوشت.