شجاعت امامحسن و بهره امروز ما
به يقين يکي از نکات برجسته دوران امامت و شخصيت اماممجتبي اين است که درهنگامهاي که سخني جز چکاچک شمشيرها و شيهه اسبان و فرياد مردان جنگي، قرائتي از زندگي نبود و در ميان قومي که به جاي انسانيت و تقوا به شمشير خود فخر ميفروختند و «تهور» را ارزش ميدانستند و چنان در اين عرصه به پيش رفته بود که «تيغ آخته» را مانند بودن بي نيام، شجاعت سخن گفتن و شمشير در نيام کردن، گوهري است که جز نزد معصوم يافت نميشود و اين در نيام کردن شمشيرهاي برهنه خيلي شجاعانهتر بود از تيغ کشيدن از نيام. چرا که تيغ کشيدن قهرمان شدن را در پي داشت هرچند حاصلي نداشته باشد وتيغ در نيام کردن، بدنامي، چنانکه بزرگترين صحابه هم او را «مذل الموىمنين» و خار کنند. موىمنان بخوانند امامحسن، اما، همه اين ها را ميدانست و با علم به اين، جنگ بيحاصل در باران خدعه و تندباد فتنه و نامردي را، به صلحي حقنما و فريب شکن، تبديل فرمود و چنان حسابگرانه، با معاويه رفتار کرد و هرکنش او را واکنش نشان داد که چهره آل اميه بيش از پيش در قضاوت آنروز وهرروز سياهتر از هميشه نشان داده شد و اين درسي است که همواره درگذر زمان بدان محتاجيم، مخصوصا" امروز که درپروژههاي متعدد جهاني از جمله «انرژي اتمي» با دشمناني به غايت حيلهگر والبته توانمند روبرو هستيم، امروز مواجهه باخصم، نه تهورهاي تندخويانه و عوام فريب ميطلبد نه مرعوب شدن و از ترس مرگ، خودکشي کردن را. اين هردو راه گمراهي است و با نتيجه جمع منهاي صفر. پرهزينه و بيفايده. هر دو مذلت و گمراهي است. نه از اين راه بايد رفت ونه از آن راه، بلکه ميانه اين دو راه پرافراط و تفريط راهي است به نام شجاعت موىمنانه و انتخاب روشهايي با بصيرت و هوشمندي. چنانکه امامحسن(ع) به ما تعليم کرد. ما پرده عاشورا را 8 سال خوانديم ونشان داديم هنگامي که در کربلاي تازهاي قرار بگيريم، بيشک حسني خواهيم بود، اما عاشورا که نام همه روزهاست، پرده ديگري هم دارد که پيشترها، امامحسن آن را صريح و شفاف قرائت کرده است با همه شجاعتي که از پدران خويش به ارث برده است. نه بايد از هياهوي تهورکيشان هراسيد و نه بايد برمراد ترسزدگان تسليم انديش قدم برداشت، بلکه بايد زمان را و زمين را و زمينهها را به جد مطالعه کرد، آنگونه که امامحسن(ع) مطالعه فرمود و پس بهترين گزينه را انتخاب کرد...