دايههاي فرعون
نگاهي به رفتارهاي اجتماعي (27) اول:«کاوه نوري» در ايميلي به نگارنده تاکيد کرد، دومين نامه خود را خواهد نوشت و به انتقادات وارده پاسخ خواهد گفت. من هم اميدوارم اين باب گفتگو همچنان مفتوح بماند و اهل نظر گفتههاي پالايش شده خود را صادقانه و صريح مطرح کنند تا به برکت «کلمهها» کليدهايي براي بازکردن «درها» يافت شود تا هيچکوچهاي در ذهن انساني «بنبست» نماند که براي جامعهاي رو به جلو و فعال هيچچيز بدتر از «بنبست» نيست. پس من هم مثل شما منتظر نوشته جديد «کاوه نوري» و همه آناني که حرفي براي گفتن و کلمهاي براي نوشتن دارند هستم و به همه با حفظ اختلاف در عقيده و رويه احترام ميگذارم.
- دوم» درون همه ما يک «فرعون کوچک» وجود دارد که اگر بستر مناسب بيابد بزرگ ميشود، آنقدر که همه جا را پر ميکند و براي «خود اصلي» ما جايي نميگذارد. به اطراف خود نگاه کنيد، چقدر از اين فرعونهاي بزرگ شده را ميبينيد، در خود ما چقدر اين موجود رشد کرده است. فرعون که فقط يک نفر نبود که دعوي «ان ربکم الاعلي» سرداده باشد و سرانجام در نيل غرق شده و به پايان آماده باشد دفترش. اين يک «خوي» است که ميتواند يک «مستضعف» را هم به «مستبکر» تبديل کند. از يک آدم «خوب» هم يک موجود «شرير» بسازد. و در اين ساخت و ساز، خيليهامان دانسته يا ندانسته موثريم. مثلا بسيارند کساني که وقتي فردي را در جايگاه مسئول ميبينند، تا کمر برايش خم ميشوند و اگر «رو» يشان بشود و يا «رو» به آنها داده شود «سجده» هم ميکنند. اما همينکه آن طرف از پشت آن ميز رفت، ديگر سلام او را هم جواب نخواهند گفت. به نظر من سهم آنان که چنين خويي دارد در «توليد فرعون» از خود فرعون کمتر نيست، بماند که بيشتر هم هست، آنکه هندوانه ابوجهل ميکارد و از آن نگهداري ميکند، آنکه عمري به نگهباني خار مشغول ميشود... کم سهمي در آلودن جامعه ندارد...
باز هم به اطراف خود نگاه کنيد، چقدر آدمهايي وجود دارند که خود را کوچک ميکنند تا فرعون در وجود ديگران بزرگ شود؟ مثلا ميگويند اگر شما نبوديد ما ميمرديم، حال آنکه جان بخش و جان ستان و روزي رسان خداست. ميگويند اگر شما نبوديد، کار و صنعت و اقتصاد و... ميخوابيد حال آنکه خود آن افراد هم ميدانند از اين خبرها نيست و هرکس به اندازه خودش سهم دارد و نه بيشتر اما اينها چنان سهم طرف را بزرگ ميکنند که براي ديگري سهمي نميماند، ميگويند اگر شما کانديدا بشويد، حتما راي ميآوريد و چنان امر را برطرف مشتبه ميکنند که طرف خود را به مهلکه مياندازد و آخر ماجرا هم مشخص است لااقل در بحث کانديداتوري نمايندگي مجلس من افرادي را ميشناسم که با طناب اين افراد به چاه رفتند...
ميگفت اگر مسئولان مملکت مثل فلان و فلان بودند، همه چيز درست ميشد، آن دو نفر هر کدام به نوعي کنار رفتند، اما همان آدم حاضر نبود پاسخگوي سلامشان باشد: تعجب نکنيد، از اين دست زيادند افراد. و رفتار اينها به جد تهديد کننده خوي تواضع، واقع بيني و عدالت محوري است. آنها «دايههاي فرعون» هستند، باغبانان درخت کبر، برزگران غرور، و تا اين خوي و خصلت در ما هست، توليد فرعون هم رو به فزوني خواهد نهاد.
نگوييم فرعون چقدر زياد است، به دنبال درمان بيماريي باشيم که فرعونسازي ميکند. در اين باره باز هم با هم صحبت خواهيم کرد...