پست های ارسال شده در دی سال 1383

 بنده خدا از راه رسيده بود و با حرارت ماجرايي را تعريف مي‌کرد که خود آن را مشاهده کرده بود. ... ادامه مطلب

  از من مپرسيد راز «شادماني» را من «راوي» قصه پرغصه «مرگم» که به يک بار شعله کشيد 16 نهال ... ادامه مطلب

«کربلا گفتيم و عشق آغاز شد... و اين آغاز همچنان ادامه داد، بي آنکه پاياني بشناسد. سال 65 بود و ... ادامه مطلب

 به جايي برنخورد، اصلا بگذار بربخورد به صداي بلند مي‌گويم حالم دارد به هم مي‌خورد. از آنچه مي‌بينم و مي‌شنوم. ... ادامه مطلب

در دشت هر چه صدا کني، بازخوردي ندارد. هرچه اين صدابلندتر باشد باز هم بازخوردي ندارد. براي داشتن بازخورد صدا ... ادامه مطلب

کلافه‌ام کرده آقا، بيچاره‌ام کرده اين پسره، آقا بيست سالگي‌اش را با اعتياد جشن گرفته، اصلا" اطمينان ندارد، اعتماد ندارد، ... ادامه مطلب

   مي‌آيم و در حرم نورانيت، واژه‌هاي نيايش را به مشبک‌هاي ضريحت مي‌آويزم و به آسمان مي‌روم و سبزترين گوشه ... ادامه مطلب

تنها زماني که«زبان» از گفتمان منطقي«باز» مي‌ماند، «مشت‌ها» گره مي‌شود. هنگامي که مشت‌ها خسته مي‌شود و از نفس مي‌افتد، دست‌ها ... ادامه مطلب

  يک سقف فرو ريخت تا يک خانواده، زير سقف آسمان ستاره‌هايي را شمار کنند که هيچکدام آنها از آنها ... ادامه مطلب

   *راننده بود، راننده يک خودروي مسافرکش. اما نگاهش به زندگي، به روزي، به کار، در گستره «جهان‌بيني» ناب «توحيدي» ... ادامه مطلب

 زائران خانه خدا از امروز بار سفر مي‌بندند تا به سوي سرزميني پر کشند که آيات رحمت حضرت رحمن رحيم ... ادامه مطلب

حوالي سحر بود، که آن من اساطيري من در روىيايي صادقه، نماز تماشا را قامت بست و من آن روز ... ادامه مطلب

 اين روزها، سخن اول «سياست حول محور انتخابات» رياست‌جمهوري است و هر گروه، حزب و جناحي در تلاش براي فتح ... ادامه مطلب