پست های ارسال شده در مهر سال 1389

 خانه عشق کجاست موجر: امام رضا علیه السلام، مستاجر: آقای ف... این امضاهایی بود که پای یک قولنامه اجاره مسکن در شهر نقاب ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۹۲)   مودب بود، کلامش بهداشتی بود و نگاهش پاک. دلش هم پاک پاک. اما هم نشینی با این و ... ادامه مطلب

چشم هایم پر «التماس دعا»ست که پی «اجابت» به حضورتان آورده ام آقا! آخر در این یک سال هر جا که رفته ام، ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۹۱)   «فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری آنان با تو رفتار کنند» این ... ادامه مطلب

چه کسی گفته کویر نمی تواند دریا شود؟ چه کسی گفته رابطه زمین و آسمان در کویر سنگین است؟ نه، تو ... ادامه مطلب

   بچه کتک خورد از مردی که اسمش «بابا» بود. کلمه ای که زیبنده مهربان ترین مرد دنیا برای هر کودکی است، اما ... ادامه مطلب

 سیاه و سفید(290)   «بهترین و ارزنده ترین خصلت ها، انجام کارهای نیک، فریادرسی بیچارگان و برآوردن آرزوی آرزومندان است.» این کلام نورانی مردی ... ادامه مطلب

تا عید عشق، یک طلوع بیش نمانده است و جان ها را بی قراری قشنگی فرا گرفته است که جز در زیبایی ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۸۹)   خشم می گیریم گاه به گاه بر این و آن و دیگر روز، با این و آن به شوق ... ادامه مطلب

 وارد خانه بزرگی که می شویم، اهالی خانه، ما را احترام می کنند، حتی اگر نشناسند، همین که ما میهمان بزرگ خانه ... ادامه مطلب

اولین بار اسمش را که پرسیدم گفت: معصومه! روز بعد که دیدمش دوباره پرسیدم از اسمش، معصومانه لبخند زد و ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۸۸)    در زمان حیات امام معصوم علیه السلام ، سنت شیعیان خاص عرضه ایمان خود بر آن حضرت بود تا ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۸۷)  قدیم ترها، حال و هوای زیباتری داشتیم. دلمان انگار زلال تر بود. دختران زیادی را می یافتیم که به نام مبارک ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(٢٨۶)  خورشید را نمی شود نقاشی کرد. اصلا نمی شود به آن نگاه کرد آن قدر که بشود به فهم نورش ... ادامه مطلب

  اول: همیشه پلیس را در لباس فرم که همان لباس اقتدار قانون است تصور کرده ایم او را مظهر قدرت دانسته ایم ... ادامه مطلب

شاهد/ بعضی ها هرکار دلشان می خواهد می کنند؛ من اما می خواهم یک ضرب المثل معروف را جور دیگری بازسازی کنم، ان شاءا... به کسی ... ادامه مطلب

که نگاهت دیری است چنان گنبد و گلدسته آقا را در خویش قاب کرده است که به هر جا می روی ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۸۵) از جمله بزرگ ترین امانت ها، رازی است که از کسی بدانیم، خواه او خود ما را امین خویش داشته ... ادامه مطلب

تنها یک اسم در این حوالی است نه نامی  داریم و نه نشانی، هر چه هست شمایید آقا، بر ما از ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۸۴) مسلمانی آدابی دارد و ادبی که باید به رفتار در آید، بازی نیست که گاه در نقش آن ... ادامه مطلب

  مرزبانی حرمت دارد و مرزبان نیز هم، شاید مرزبانان از معدود صاحب مشاغلی باشند که به لحاظ شغل خود مشمول ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(٢٨٣) راه را اشتباهی می رویم آقایان! اشتباه می رویم مسیر را خانم ها. اگر غیر از این بود که ماجرا به ... ادامه مطلب

  او چندمین مادری است که دیده ام برای کودکش لباس پلیسی خریده است با دو ستاره روی هر دوش کودک، یعنی ... ادامه مطلب

  این چوب، این چوب خسته، این عصا، گل می دهد وقتی در دست مهربانی تو، گرمای محبت را احساس می کند. گل ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(٢٨٢) اگر بخواهیم یک ساختمان بسازیم، کلی دنبال مهندس می گردیم و کوچه ها را به دنبال یافتن معماری قابل طی ... ادامه مطلب

 زورگیری، قله کوه یخی است که به چشم می آید، نه همه آن، پایه های آن در فقر، محرومیت، فزون خواهی، دست یافتن ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۸۱) هر کس برای زندگی خود یک مهندس انتخاب می کند و براساس هندسه ای که او طراحی کرده است، زندگی ... ادامه مطلب

هرکس ازتوفاصله بگیردازبهشت خدا دورشده است؛ ای پدر بزرگ! دیروز، روز تو بود،نه همه روزها از آن توست که شاعر عشقی ... ادامه مطلب

چقدر محکم صحبت می کردند، با یقین سخن می گفتند. با اطمینان از رفتن می گفتند آن چنان محکم که مطمئن می شدی این رفتن ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(٢٨٠) چشم هایت را نبند، به فکری که ذهنت را مشغول کرده است اجازه بده هم ذهنت را و هم ... ادامه مطلب

 رسانه ها، فرزندان شهدا را تکریم می کنند، حق هم همین است اما وقتی دوربین تلویزیون، میکروفون رادیو، دوربین عکاس، ضبط و ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۷۹) زنان رزمندگان و فرماندهان سرفراز پشت جبهه بودند، نه، جبهه ما همه اش خط مقدم بود و پشت و ... ادامه مطلب

اول: سه ماه بعد از شهادت پدرش بود که به دنیا آمد. اسمش را همان اسم پدرش گذاشتند؛ احمد البته ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۷۸) اسم جنگ که به میان می آید، همه یاد تیر و تفنگ می افتند و مردانی با لباس خاکی و ... ادامه مطلب

 قصه غریبی است یتیمی، نمی دانم می توانید اندکی از آن را بفهمید؟ با شما هستم که آغوش گرم پدر را تجربه ... ادامه مطلب

سیاه و سفید(۲۷۷) این ها امانتند آقای معلم، ببخشید، آقا معلم! این دانش آموزان بزرگ ترین امانت تاریخ هستند و شما بزرگ ترین امینان تاریخ. ... ادامه مطلب

 از بس اتفاق افتاده است به ضرب المثل تبدیل شده است میان بچه های جنگ که می گویند «پای صحبتش که بنشینی، فتح ... ادامه مطلب

  این پیامک از همان لحظه ای که دریافت شد، مرا دچار خود کرد، گرفتارش شدم، به خود نگاه کردم و بر ... ادامه مطلب

ما مظلوم واقع شدیم، هم از آن رو که مورد ستم متجاوزان قرار گرفتیم و شهر و خانه مان ویران شد ... ادامه مطلب

 در چنین روزهایی بود که دشمن یک جنگ تمام عیار را بر کشورمان تحمیل کرد. سال ۱۳۵۹ که از جشن ... ادامه مطلب