شکوفههاي درخت و بيبرگي ما
... مرغ تسبيحگوي و من خاموش، اين يک مصراع است از قصيده شيخ اجل سعدي شيرازي که ملول از روزمرگي آدمي و هوشياري در و ديوار و مرغ و... به خود نهيب ميزند، چگونه خاموشي آدمي را سزد که جن و انس در تسبيح و تحميد و تهليل هستند؟ از آيتا... حسنزاده آملي هم نقل شده است که وقتي دروديوار ذکر خدا ميکنند چگونه ميتوان بر دهان مهر خموشي داشت؟ و براستي دريغ از ما اگر ذکري نگوييم از حبيب وي دريغ از ما اگر کامي نگيريم از بهار...
يک شهروند نکته بين در تماس با روزنامه خراسان از دوباره به شکوفه نشستن درخت سيب خانهاش خبر داد درحالي که سيبها هنوز برشاخه است، و من در تماشاي اين صنع خداوندي بر خويش لرزيدم که شاخهاي خشکيده در پاييز برگريز، ميتواند دگرباره شکوفه بدهد و به گل بنشيند، من، اما، ما، اما... آيا نميتوانيم در بهار قرآن، در پرشکوهترين لحظات قدر، تقديري بهاري براي خويش رقم زنيم؟ دريغ اگر سبز نشويم در اين روزها و شبها. دريغ اگر بهشت بر ما واجب نشود...
اين درست که آمديم خداي را نشانه شويم اما شيطان به بيراههمان کشيد، اما وقتي شاخهاي خشکيده ميتواند از دام پاييز برهد و شکوفه بدهد چرا من و تو و ما و شما و ايشان نتوانيم از اردوگاه شيطان به مردستان عبوديت الهي بازگرديم؟
عکس از: محسن نيکبختي