مرز دروغ و شوخی کجاست؟
سیاه و سفید(٣٨)
* سوئیچ ماشین را به دوستش داد و گفت تا تو در خودرو را - که نشان می داد- بازکنی من می آیم. دوست او بی خبر از همه جا، کیف او را هم گرفت و رفت به طرف خودرویی که دوستش گفته بود، همین که سوئیچ انداخت تا در را بازکند، آژیر خودرو به صدا درآمد و لحظاتی بعد، جوانی قوی بنیه یقه اش را گرفت و او را به خودرو چسباند که: روز روشن و سرقت خودرو؟ آن هم جلوی چشم من؟ مرد وارفت؛ گفت: اما این خودروی دوست من است اما جوان دستش را بالا آورد که جواب این «اما» را بدهد که مردم نگذاشتند، وقتی قضیه روشن شد معلوم شد، دوست مرد مثلا قصد شوخی داشته است؟...
* از این قبیل ماجراها فراوان اتفاق می افتد و گاه کار چنان گره برمی دارد که نه با دست که با دندان هم باز نمی شود، وقتی می پرسی که چرا چنین می کنید، می گویند شوخی کردیم. مثل آن بنده خدا که خبر نادرست تصادف پدر یک خانواده را به پسر داد و باعث شد پسر که به سرعت رانندگی می کرد تا به بیمارستان ادعایی برسد، خود تصادف کند و واقعا کارش به بیمارستان برسد. وقتی از راوی پرسیدند چرا چنین کردی گفت شوخی کردم. بله، شوخی و همین!
اما آیا میان شوخی و دروغ مرزی نیست؟ آیا می شود از «شوخی» لباسی دوخت و بر تن هر نوع دروغی کرد؟ آیا ما مجازیم به نام شوخی، دروغ بگوییم؟ گیریم این دروغ ها، زیان مالی نداشته باشد، چه کسی مسئول آسیب های روانی پیامد آن است؟ در این باره باز هم خواهیم نوشت...